وبلاگ پاسارگاد.پاســارگاد.pasargad.پاسارگاد75 |
نـــــــــــــو روز 9:50 چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392 نوروز در روزگار "جمشید" چهارمین پادشاه دوره پیشدادی پدید آمد و در پادشاهی او به صورت آئین درآمد. مسعودی در التنیه و الاشراف آورده است: هرمز در روز نخست ماه فروردین به مظالم (دادگری) نشست. پس آن روز را «نوروز» نام کرد و سنت گشت. بیاسود بر تخت کیانی نشست و همه بزرگان لشکری و کشوری بر گرد تخت او فراهم آمدند. جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود،" نوروز" نامید و جشن گرفت. جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگانقرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطورهای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید میدانند.جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار میشد و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب میکند یادآور می شود که : آن روز که روز تازهای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.کتاب «آثار الباقیه» اثر ابوریحان بیرونی (متوفی 440 هجری قمری) است. او مینویسد: سال نزد فارسیان چهار فصل بود .بر حسب این فصول عیدهایی داشتند که به اهمال در کبیسه روز این عیدها جابهجا میشد. از جمله این اعیاد یکی روز اول فروردین ماه یعنی نوروز بود که روز بس بزرگ است که به علت زنده شدن طبیعت گویند. یعنی جشن همگانی بود. حال آنکه روز ششم که«خرداد روز» نام داشت، « نوروز خاصه» یعنی جشن پادشاهان و بزرگان بوده است. به فلات ایران و هم مرز شدن با تمدن میانرودان سال را به دو قسمت تقسیم میکردند که هر یک با انقلابی شروع میشد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز این دو انقلاب بودند. یعنی هنگام انقلاب تابستانی جشن نوروز گرفته میشد و زمان انقلاب زمستانی جشن مهرگان پاس داشته میشد. داشته است و اقوام قبل از آریائیها که در فلات ایران ساکن بودهاند به آن عمل میکردهاند
اشاره دارد به اینکه که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار دگرگونی میکند. طلایی نشسته بود در حالیکه مردم او را روی شانههای خود حمل میکردند. آنها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند. و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، در آغاز هر سال ازپرستشگاه بال مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد.همچنین شاهنشاهان اشکانیان (پارتیان) و ساسانیان همه ساله نوروز را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وار د میشد و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان،قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هر یک از آنها کاشته میشد. میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمیداشتند. آداب و رسومات نوروز: اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و درهم ریختگی آغاز میشود، حیرتانگیز نیست چرا که بینظمی یکی از مظاهرآن است. ایرانیان باستان، ناآرامی را ریشه آرامش و پریشانی را اساس سامان میدانستند و چه بسا که در پارهای از مراسم نوروزی، آنها را به عمد بوجود میآوردند، چنان که در رسم بازگشت مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردین) چون عقیده داشتند که فروهرها یا ارواح درگذشتگان باز میگردند، افرادی با صورتکهای سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت میپرداختند و بدینگونه فاصله میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم میریختند و قانون و نظم یک ساله را محو میکردند. بازمانده این رسم، آمدن حاجی فیروز یا آتشافروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت. از دیگر آشفتگیهای ساختگی، رسم میر نوروزی، یعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در این رسم به قصد تفریح کسی را از طبقههای پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر میگزیدند و سلطان موقت بر طبق قواعدی اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد، از مقام امیری بر کنار میشد. خانه تکانی هم به این نکته اشاره دارد؛ نخست درهم ریختگی، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زیر و رو میشد. در بعضی ازنقاط ایران رسم بود که حتي خانهها را رنگآمیزی میکردند و اگرمیسر نمیشد، دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن میچیدند، سفید میشد. اثاثیه کهنه را به دور میریختند و نو به جایش میخریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگیها و اندوههای یک ساله بود واجب میدانستند. ظرفهای مسین را به رویگران میسپردند. نقرهها را جلا میدادند. گوشه و کنار خانه را از گردو غبار پاک میکردند. فرش و گلیمها را غاز تیرگیهای یک ساله میزدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان، فروهرها (ریشهی کلمه فروردین) در این روزها به خانه و کاشانه خود باز میگردند، اگر خانه راتمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال میشوند و برای بازماندگان خود دعا میفرستند و اگر نه، غمگین و افسرده باز میگردند. از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشک و عنبر میسوزاندند و شمع و چراغ میافروختند. در بعضی نقاط ایران رسم است که زنها شب آخرین جمعه سال بهترین غذا را میپختند و بر گور درگذشتگان میپاشیدند و روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولی بیبی حور باشد، به خانهای که در طول سال در گذشتهای داشت به پُر سه میرفتند و دعا میفرستادند و میگفتند که برای مرده عید گرفتهاند. در گیر و دار خانه تکانی و از 20 روز به روز عید مانده سبزه سبز میکردند. ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشه نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هورشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند. pasargad75.loxblog.com نظرات شما عزیزان: برچسبها: نوروز, درباره نوروز, جشن های ایرانی, نوشته ای از : امیر محمدی™ |
|
Copy & Copyright © 2012 pasargad75 Designed By : M-QaLeB |